از تو برای او می نویسم ...

 

نشنیدم ؟

تو چه گفتی ؟

گناهم دوست داشتن است

من که راز چشمهای او را می دانم

درک کن

فقط به امید دستهای بخ زده ات

اینجا مانده ام ...

تو

من

چه اندوخته ایم؟

تاوان سالهای بی خبری از عشق را پس می دهیم

رفع شد عطش تو با یک پیاله آب

اما من ...

تشنه تر شدم به سایه نشین آب

از کوته نظریت نیست

که نمی دانی

شبیخون زد به

تنهایی بزرگ من

.

.

.

فراموش کردم

زمانیکه چینی بند زن

تکه های شکسته دختری

که در آینه خود هیچ نداشت را

بند زد،

معجزه ای رخ نداد

که فردا توان برخاستنم باشد

و اگر امروز فرصت این است که برخیزم

فقط بخاطر اوست ...

نظرات 50 + ارسال نظر
مصطفی یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:31 ق.ظ

زیباست ،

و اگر امروز فرصت این است که برخیزم
فقط بخاطر اوست ...

ناهید یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:42 ق.ظ http://www.telesmetanhaee.blogfa.com

ممنونم که خبرم کردی.
برمی گردم

صدای تنهایی یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:33 ق.ظ

لا لا لا لا ٬ نخواب دنیا خیسه
واسه کم آدمی خوب می نویسه
یکی لباش همیشه غرق خنده ست
یکی پلکاش تو خواب هم خیسه ...

سلام ...

سکوت شبانه یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:40 ق.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

عالی بود
ضمنا در مورد اهنگی که گذاشتی باید بگم سیستم محل کارم اسژیکر نداره ولی در اولین زمان ممکن در خونه به هنگ وبت گوش مینم

شاد باشی
س ا ج د

venouse یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.venouse.blogfa.com

I needed something to believe in
نیازمند چیزی بودم که باورش کنم
You touched me with your eyes and I believed.
نگاهت بر من افتاد و باور کردم.
I needed something to believe in
خواهان کسی بودم تا باورش کنم
You shared yourself your dreams
خود و رویاهایت را با من تقسیم کردی
And I believed. But
و باورت کردم.اما
What I really needed
آنچه که به راستی نیازمندش بودم
Was to believe in myself .
باور کردن خود بود

جلیل یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:52 ق.ظ http://www.tanha200368.blogfa.com

یکی از عجایب تاریخ ادبیات رو نوشتی می دونستی یانه؟
من می گم اونوسریع از روی وبلگ بردار که خیلی جای کار داره
می تونه خیلی راحت تورو به جاهایی که حتی فکرشم نکردی ببره
درود
بدرود

پدرام یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:08 ق.ظ http://pedram54000.persianblog.com

بیا و یکبار هم که شده برخاستنت محض خاطر نازنین کسی نباشد،
برخیز و پا بر گرده کسی بگذار که شکسته ات می خواهد!
خاطر نازکت نرنجد از این زبان سخت خشونت،
و از هجوم سیاه تنهایی،
"تو"..... فقط برخیز،
بی هیچ بهانه

سوهانا بلوچ یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:52 ق.ظ http://www.suhanabaluch.blogfa.com

امشب افسانه هایم تماشایی ست ، می خواهم تو را به رویاهایم دعوت کنم تا در آن سکوت و تاریکی قصه غصه های سالهای رنج را برایت به تصویر بکشم ، کاش سیاهی شب ابدی بود و ستاره ها ماندنی .

امشب فرشته های کوچک آرزوهایمان برایمان اسپند دود میکنند .

امشب نمی خواهم کسی به کلبه رویاهایم بیایید تا با تو به افق دوری که در سالها انتظار می دیدم برسم .

منتظر حظور سبزت

ارزو یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:45 ب.ظ http://arezoosetayesh.persianblog.com

کاش واژه حقیقت آنقدر با لب ها صمیمی بود که برای بیانش به شهامت نیازی نبود
عالی بود ممنونم خبرم کردی

مصطفی یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:58 ب.ظ

خانه ام آتش گرفته است آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرش ها را
تارشان پر پود
من به هر سو می دوم گریان در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ و خروش گریه ام ناشاد
از درون خسته سوزان می کند فریاد ای فریاد ای فریاد
خانه ام آتش گرفته است آتشی بیرنگ
همچنان می سوزد این آتش نقش هایی را که از دستم به خون دل بر سر و چشم در و دیوار در شب رسوای بی ساحل
وای بر من وای بر من .
وای برمن سوزد و سوزد غنچه هایی را که پروردم به دشواری در دهان گود گلدانها روزهای سخت بیماری
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان شاد دشمنانت موزیانه خنده های فتحشان بر ره بر من آتش به جان آخر در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دمم گریان از بیداد می کنم فریاد ای فریاد ای فریاد
وای بر من همچنان می سوزد این آتش آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوار وانچه دارد منظر و ایوان
من به دستانی پر از تاول این طرف را می کنم خاموش
وز لهیب او روم از هوش
زان دگر سو شعله برخیزد به گردش کو تا سحر گاهان که می داند که بود من شود نابود
خفته ام بی مهربان همسایگانم شو در بستر
صبح از مانده بر جا مشت خاکستر مانده بر جا
وای .... وای ....
وای آیا هیچ سر بر می کنند از خاک مهربان همسایگانم از پی دلدار
سوزدد این آتش بیداد بنیاد می کند فریاد ...
ای فریاد ....
ای فریاد ...

خلبان یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:56 ب.ظ http://valadiat.persianblog.com

سلام
برخیز به همت دوست داشتن
برخیز که کم چیزی نیست دوست داشتن
برخیز که دلتنگی باید تو را به حرکت وادارد
برخیز که او نیز منتظر است تا تو به سراغش بروی
برخیز که برخاستن اولین قدم پرواز است

و دعا کن که این خلبان گرفتار شده در بیابان نیز بتواند دوباره پرواز کند

هجران یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:37 ب.ظ http://hicran.info

عزیز دلم « او » دلیل نیست،
بهانه است برای برخاستن.
و تو اگر بخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــواهی
روزی نهایت برمی خیزی
اگر نخواهی بهانه یک جایی خاموش می شوند....

مرسی برای آپ.

باران یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:39 ب.ظ http://rainagain.persianblog.com/

برخاستن معجزه نمی خواهد امید میخواهد و دستانی متکی به زانوان
بلند شو

ناهید یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 03:52 ب.ظ http://http://telesmetanhaee.blogfa.com/

شعرت رو طبق معمول قشنگ و با احساس نوشتی ....
اما این قسمت(فقط به امید دستهای یخ زده ات اینجا مانده ام)ودرکل نیمه ی دوم شعرت عالی بود
اگه اجازه بدی جناب شاعر چند تا از شعراتو برای خودم تو دفتر خاطراتم بنویسم .
منتظر اجازه شما هستم؟

هوتی یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:05 ب.ظ http://hooti.blogfa.com

سلام صدای تنهایی چطوری؟
کم پیدایی
چه خبرا با مطالب حال می کنی؟
وب سمیرا چطوره؟
می بینمت
فعلا...

دالتون یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:00 ب.ظ http://padis.blogfa.com

عجب وب خفن و توپی داری بابا دمت گرم ..به فقیر فقرا هم یه سری بزن...جدا که با سلیقه ای هم توی شکل وب هم انتخاب مطالب

مصطفی یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:07 ب.ظ

و اما من ...

شنیدم ،
هر آنچه گفت ،
گناهم سادگی ام بود و سادگی اش
گناهم مهربانی ام بود با او و دیگران
گناهم خوشرویی ام بود وبس
و او هیچ وقت سعی نکرد مرا و گناهم را ببخشد
چه گناه برزگی مرتکب شده بودم ، خدای من
راز چشمانش را که همه می دانستند
من راز دلش را هم خوانده بودم
درک کن ، بپذیر ، درک کن تا کجا؟؟؟؟
من اما به امید نگاهِ گرمش ماندم ، اما ...
اما او نگاهم را ....
آری ، این را می پذیرم
تو و من
چه اندوخته ایم ؟؟؟؟؟؟؟
ولی نه ،
من تاوانش را هم دوست دارم ، چون تو را دارم ، و خدایم که همواره با من است ..
نه ، عطش عشق را شهد عشق میباید ، نه پیاله
و در پایان ،
اگر این خاطرها نبود ، من هم نبودم
حتی زنده بودنم را هم خاطریست
که اگر چنین نبود .......

۱۱:۱۴ یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:42 ب.ظ http://1114.blogsky.com

بازدیدکننده شماره 2777 هستم
امیدوارم برام شانس داشته باشه

تخته سیاه یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:32 ب.ظ http://takhtehsiyah.blogfa.com

عجیب . و جسورانه !

محمد یعقوبی یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ب.ظ http://mohammad.caspianblog.com

سلام
فکر کنم شما آدرس رو دقیق جایگزین نمی کنید!
شایدم پسوند فایل رو نمی نویسد مثلا Mp3 , wma , ...
نه , راستی اول کد را در یک فایل TXT ذخیره کنید بعد اون رو در ویرایش قالب ذخیره کنید
برای اطمینان از درست بودن کد "کد قرار دادن آهنگ در وبلاگ " رو در سایت گوگل سرچ کنید
شاید کدی که من براتون فرستادم مشکلی داشته باشد!

بوتیمار یکشنبه 24 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:58 ب.ظ http://www.avayebootimar.blogfa.com

سلام به صدایی که تنها نیست

خوبی عزیز؟

مرسی از لطفی که به من داری

خیلی خوشحال شدم که آپ کردی

اونم آپ به این قشنگی و با احساس ظریف و عمیق


دلت همیشه با احساس قلمت همیشه روان

یوسف دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:06 ق.ظ http://littlestar.persianblog.com

شاید گناه ما دوست داشتن است!!!

صدای تنهایی دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:38 ق.ظ

پاهای عشق و عاشقی تاول زده بگی نگی
انگار تموم زندگی گرفته بوی کهنگی

مصطفی دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:17 ب.ظ

آنکه از من دل برید و ترکم کرد ،
پس چرا پس نداد آن دل را؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرکنویس دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:01 ب.ظ http://www.cherkneviis.blogfa.com

خانه ام آتش گرفته است آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش پرده ها و فرش ها را
تارشان پر پود
من به هر سو می دوم گریان در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ و خروش گریه ام ناشاد
سوزدد این آتش بیداد بنیاد می کند فریاد ...
ای فریاد ....
ای فریاد ...
..
سنگ تموم گذاشتی!!آفرین به این سلیقه..هزار بار گوش دادم.سیر نمی شم.
.........
با پاهای تاول زده و لبهایی که هنوز عطش دارد،خاطر عزیزی دارد «او» که توان برخاستن داری...

مسافر کویر دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:00 ب.ظ http://www.mosafer-kavir.persianblog.com

سلام...با احساسی ناب نوشتی..
تا حالا سراغی از خودت گرفتی توی خلوت؟؟؟
به دیدارم بیا... یا علی

علی دوشنبه 25 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:15 ب.ظ

باز هم زیبا مثل همیشه... داری بدعادتمون میکنی!
چه آهنگ نازی گذاشتی برای بلاگت...

شمعی در باد سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:00 ق.ظ http://www.bazgashtbezendegi.bligfa.com

ممنون که خبر دادی آپی.شعر زیبا و قشنگی بود.راستی شعرهات رو خودت می نویسی؟؟؟

صدای تنهایی سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 09:32 ق.ظ

امروز خیلی بیقرارم
من او را می نگرم و او ...
مانده ام
تا به کی معنای دوست داشتنم را خواهد فهمید
امروز محتاجم به نفسهایش
ولی جای خالیش را احساس می کنم بدتر از همیشه
دیروز نیمه ای که پنهانش میکردم
دلم را با خودش برد
امروز که برخاسته ام بی هیچ انگیزه ای
می دانم شاید عادت کرده ام
به دستهای یخ زده ات
ولی باز به انتظارت می مانم

سمانه سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:24 ق.ظ http://www.ehsasemorde.blogfa.com

تو در بعد من زندگی می کنی و من در بعید تو
.......... واین چه حکمی است که ما باید به خاطر دوست
داشتنمان هلاک شویم ..............

مصطفی سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ق.ظ

سلام سانی من

بیقراری نیر جزء ی از زندگیست
که اگر نبود آرامش معنایی نداشت
از چه مانده ای عزیز
فهمیدن ؟
نه تنها امروز که روزهای دیگر هم محتاجیم
جای خالی ، جای خالی
هیچ کس جای خالیِ دیگری را پر نمی کند جز او
انگیزه ،
دست یخ زده ،
امید وار باش عزیزم



لبخند را ....
من هم بی قرارم . من هم بی انگیزه ام
ولی لاجرم باید زیست ، نفس کشید

بازی کرد ، بازی داد
دل داد و شاد بود .....

سلام
هیچ کس قرار نیست جای خالی کسی را پر کند
خاطر عزیز هرکس جای خودش
می خندم تا انگیزه هایم را پیدا کنم
باید زندگی کنم
نفس بکشم
و به امید همه آنچه که در زندگیم شکل گرفته
دل می دهم و شاد زندگی می کنم ...

رایکا سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:53 ب.ظ http://www.rayka-soft.blogfa.com

عضویت در این گروه واستفاده از مزایای آن کاملا رایگان می‌باشد.

مزایای عضویت در گروه رایکا سافت

دریافت روزانه حداقل 5 ایمیل در زمینه‌های مختلف از قبیل: طنز، عکس، Wallpaper، شعر، داستان، روانشناسی، کتاب‌شناسی، ایران‌گردی و جهان‌گردی، آموزش کامپوتر و ...

دریافت روزانه یک ایمیل خبری با محوریت اهم اخبار روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های اینترنتی.

دریافت آپدیت AntiVirousها و FireWallها و دریافت نرم‌افزارهای مفید و متنوع به همراه آموزش چگونگی نصب و استفاده از آنها

دریافت جدیدترین آلبوم‌های موسیقی

شرکت در برنامه‌های فرهنگی-آموزشی و تورهای سیاحتی گروه.

و بسیاری مطالب و برنامه‌های متنوع
http://rayka-software.persiangig.com/other/help.htm

هنوز دعوت نامه نمی خواد عجله کنید دوستان شاید دعوت نامه ای بشه موفق باشید

راستی دعوت نامه پرشین گیگ و پارسا اسپیس تا دلت بخواد به فراوانی می ده

همکنون به جمع 1200000 نفری رایکا سافت بپیوندید

مصطفی سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:01 ب.ظ

برای صفیه عزیزم
که با رفتنش ، وجودم را خاموش کرد :

گاه گاهی که دلم میگیرد
پیش خود می گویم
آنکه جانم را سوخت ، یاد می آرد از این بنده هنوز
سخت جانی را بین ، که نمردم از هجر
مرگ صد بار به از بی تو بودن باشد ....

مصطفی سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:03 ب.ظ

فراموش کن چیزی را که نمی توانی بدستش بیاوری
و بدست آر چیزی را که نمی توانی فراموشش کنی

هجران سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 05:53 ب.ظ http://hicran.info

ندگی دیگر هامن رنگ بد مرگی هم نیست.....

مهناز سه‌شنبه 26 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:47 ب.ظ http://saghakhane.blogfa.com

سلام آقا مصطفی
امیدوارم که حالتان خوب باشد و خواهش بزرگی که از شما دارم این است که در درجه اول خودتان را دوست داشته باشید و برای رشد خودتان بیشتر ارزش قائل باشید و با این روش به آرامش خواهید رسید و به فرامایش مولا علی بدبخت آن انسانی که به ارزش خویش پی نبرد...
ببخشید که بدلیل کار زیاد نتوانستم زودتر خدمت برسم اما دیر امدن بهتر از نیامدن است ... موزیکی که گذاشتید بسبار مورد علاقه همسرم است اما صدای خواننده مرا بسیار غمگین می کند و برای همین زیاد گوش نمی دهم ... چون برای تلاش کردن و کار کردن به روحیه شادی احتیاج دارم ...

آرش چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:38 ق.ظ http://zibatarinbahane.persianblog.com

سلام
فکر می کنم دیگر به دیر آمدنم عادت کرده باشید..
گرفتارم، عجیب! ... بیشتر با خودم !
اینکه موسیقی برای وبلاگت گذاشته ای خیلی خوب است ولی مشکل اینجاست که سرعت لودینگ پیج وبلاگت بسیار افت کرده که به نظرم حجم موسیقی در این مساله تاثیر بسیار داشته است..
موفق باشید..

هوتی و شرکا چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:47 ب.ظ http://hooti.blogfa.com

سلام دوست عزیز اگه می خوای با سمیرا ارتباط داشته باشی با این آدرس می تونی باهاش صحبت کنی
می بینمت
فعلا...

مصطفی چهارشنبه 27 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 02:20 ب.ظ

سلام
سلام

چطوری سانیِ من
خوبی عزیز ؟
ما رو نمی بینی ....

سلام
مرسی خوبم...

هجران پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:22 ق.ظ

از کامنت قبلی که برات نوشتم چیزی سر در آوردی؟!!!
الان متوجه شدم!
یه دنیا غلط املایی توی یک جمله!
کجایی سانی؟
روزگاریست که ما را نگران می گذاری....

مصطفی پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 10:29 ق.ظ

وقت آن شد که به زنجیر تو دیوانه شویم
بند را برگسلیم
از همه بیگانه شویم
جان سپاریم
دگر ننگ چنین جان نکشیم
خانه سوزیم و چو آتش سوی میخانه شویم
سخن راست تو از مردم دیوانه شنو
تا نمیریم مپندار که مردانه شویم

سلام عزیز ،
زودتر خوب شی

راحله پنج‌شنبه 28 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:14 ب.ظ http://www.mahemehr6.blogfa.com

سلام سانی جان
نوشته ات خیلی زیبا بود
جدی میگم
هر چه از دل بر آید...
فقط چرا این قدر غمگین؟
یه جوریه
من حسش میکنم
عزیزم
ممنون که کمکم کردی
روزهای سختی بود که با کمک تو گذشت
دوستت دارم

ناهید جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:08 ق.ظ http://http://telesmetanhaee.blogfa.com/

منتظرم آپ کنی ........
روزی صد دفه می یام و برمیگردم

محمد جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 12:01 ب.ظ http://www.gol-shan.blogfa.com

سلام
خوبید
ببخشید که دیر اومدم
دلیلش ... بود
خوندم
قشنگ بود
ولی حالا نمیتونم چیزی بگم
ام ام تی
من معمولا وقتی که میرم زیارت
اونایی که التماس دعا داشتن یادم میره
به همین دلیل کلی میگم هرکی که التماس دعا داشته ...
ولی اونجا شما از معدود آدمایی بودید که دقیقا یادم اومد
امیدوارم دلتنگیتون خوب شه
و در پناه خدا همیشه سربلند و پیروز باشید
بازم میام اینجا
انجا برای خودتونه یا کس دیگه ای هم اینجا رو آپ میکنه؟
...
به شادی بخندی همیشه
یاعلی
م.محمد.م.م

سلام محمدم
خوبی
خیلی خوشحالم کردی عزیز
اینجا وب سانیِ
دوست عزیز من
ولی اینجا خونه منم هست
همیشه بیا ،
خوشحال میشم
ممنونم که منو تو اون وضعیت یادت بود
مرسی محمدم
مرسی

دالتون جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 04:37 ب.ظ http://www.padis.blogfa.com

سلام..من آپم یه سر بیا

مصطفی جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 06:01 ب.ظ

آرزویم این است: نرود اشک در چشم تو هرگز، مگر از شوق زیاد، نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز، و به اندازه هر روز تو عاشق باشی، عاشق آن که تو را می‌خواهد، و به لبخند تو از خویش رها می‌گردد، و تو را دوست دارد به همان اندازه که دلت می‌خواهد.

حقگو جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 07:22 ب.ظ http://www.salamhaghgoo.blogfa.com

سلام

جالب بود ولی دوستانه بگم اگه رنگ قلم یا رنگ گل عوض می شد بهتر می شد بخوانی

بروزم ** یعنی ممکنه ؟

وهم سبز جمعه 29 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 11:31 ب.ظ

اول : سلام و پوزش از تاخیر همیشگی ...
دوم : بودنت را یک دنیا سپاس.
سپس‌: سیر کارهایت جدا صعودی است. کار دلنشینی بود بی تعارف. بند آخر از همه ی کار یک سر و گردن بالاتر بود. انتقاد خاصی به ذهنم نمی رسد. یا کارت خیلی خوب است یا من خیلی خسته ... اما دو نکته ی کوچک : خوب است برای تلاش ذهنی مخاطب هم جایی قدر و ارزشی قائل شوی. این تلاش ذهنی حاجتمند تصاویری نگشوده اند ، یا حداقل کمی ایجاز و صرفه جویی در کلمات. نکته ی دیگر در مورد موسیقی کلمات است. گاهی با پیش و پس کردن کلمات یک سطر ( تا حدی که از منطق طبیعی کلام دور نشود) می توان به موسیقی دلپذیرتری دست یافت: گناهم دوست داشتن است ،‌من که ... :
دوست داشتن
گناه من است
منی که راز چشم های او را
می دانم...
و نکته ی آخر اینکه کمی بیشتر دقت کن و مرور ! مخاطب شعر تغییر کرده است: من که راز چشم های او را می دانم... فقط به امید دست های یخ زده ات... (او یا تو ؟؟)
سطر بعد می گویی تو / من . و باز در آخر فقط به خاطر اوست ...
پس از سپس : حضور همیشگی ات را جدا سپاسگذارم. و از خواندن کارهایت همیشه لذت می برم. تاخیرهایم را به بزرگواریت ببخش.
موخره : آرزوی موفقیت

محمد شنبه 30 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 01:19 ق.ظ http://www.gol-shan.blogfa.com

سلام
نه ام ام تی
این که من به یادت افتادم اصلا به من ربطی نداره
از کس دیگه ای باید تشکر کنی
...
شاد باشید
یاعلی
م.محمد.م.م

حوا چهارشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ق.ظ http://havva65.blogfa.com


لبهایم رنگ پوستم را به ارث برده

وانگار که جر خورده باشد

وقتی که آب لبان تو.....نیست

ومن هی بخیه میزنم به آب زبانم

وتنم غلت میخورد

میان بستری که تنها سرگیجه های تند را نصیبم می کند

بی نشان از تن تو...

سردم میشود وقتی جامه ی تنم

غیر از تن توست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد