سلام هستیِ من
سلامی به گرمای روز آشنایی
و به صفتِ خوب فرشته ها
دلتنگتم هستی
لحظه ای رخساره بگشا، فقط لحظه ای،
شایدم نه ...
بگذار باری دیگر صدایت را استشمام کنم
چرا که حس شنیدنم نیست
چرا که هنوز جای جای خانه ام
عطر تورا می بینم
بغض غریبانه ای راه گلویم را مسکوت نموده
گریمه هستی ، گریمه
دیگر تاب و تحملم نیز مانند او مرا یاری نمی کنند
وای، اگر روزی بدیدنم بیاید،
از او گله ای نمی کنم
ولی چگونه در و دیوار خانه ام را که تنها شاهد تنهائی هایم بوده اند
و پا به پایم اشک ریختند ، راضی کنم
دیگر سرمای وجودم را هیچ گرمایی اثربخش نیست
دیگر حتی با تنهائی های خودم نیز غریبه ام
اما، اما زمزمه های کودکانه ای در گوشم نجوای امیدواری سر میدهد
و من نیز سراپا گوشش می کنم
چون کودکانم هنوزم پاکند
و هنوزم راست می فهمند ...
نویسنده : مصطفی ...
صدای استخوانهایم را می شنوی، که زیر چرخ زندگی له می شوند
زندگی ام رود است که بر آن پل زنم و از آن رد شوم
زندگیم در است
دردی عظیم که در آن خرد شوم
تو مرا یاری می کنی؟
زمانیکه چشمهایم را بسته ام و به داستان ناتمام زندگیم می اندیشم
محتاجم
محتاج به آغوش امن تو
زمانیکه بغض راه گلویم را می فشارد
دستهایم را لمس کن
اشکهایم را احساس کن
آرامش
آرامش می خواهم
میتوانی آنرا به تن خسته ام تزریق کنی
خستمه نازنین
به تو بگویم غم این قصه ویرانی خویش
غم شبهای سکوت و چشم بارانی ام را
اما نه ...
سلام
خیلی زیبا عزیزم تمام احساست رو در سطر سطر نوشته ات گفتی ...
مرسی خانومی
این نظر لطفِ توست
من کجت و زیبا نوشتن کجا
بازم مرسی سانی
سلام عزیزم
از خودت هم بنویس، بیشتر خوشحال میشم. با اینهمه، مطلب خوبی آوردی.
متاسفانه سایت persianblog.com هک شده و چند روز میشه که وضع بهم ریخته. ظاهرا بلاگ ها رو منتقل کردند به persianblog.ir اما فکر میکنم اونجا هم فعلا نشه کامنت گذاشت. اینم از شانس ما! به هر حال منتظرم که اوضاع عادی بشه با 2-3 تا مطلب جدید آپ کنم. حتما خبرت میکنم که بهم سر بزنی.
مخلص
انقدر عمیق عاشقانه نویسی می کنی که دلم می گیرد!
بوی عشق هرجا به مشامم می خوره دلم می گیره
سانی چرا نمی نویسی؟
خوشبختی را دیروز به حراج گذاشتند
حیف من زاده ی امروزم
خدایا جهنمت فرداست
پس چرا امروز می سوزم
سلام
صبح بخیر...
می نویسم هجرانم٬ دستم به قلم نمیره ٬ ولی می نویسم باید نوشت ...
"نمی فهمیدم ، چرا همیشه باید دیگری می رفت ؟
چرا همیشه باید من تنها می ماندم ؟
و برای همین ها یک بار رفتم
هیچ کس برایم شعر عاشقانه نگفت !!!"
قشنگ بود و قشنگ تر وبلاگ تان است
به من هم سر بزنید ( هر چند که پیش تر ها هم این کار را کرده اید )
همین !
منو یاد شعر های قدیم می ندازی بیشتر بخوان
زیبا بود.....................................................
سلام گلم.
خیلی خوبه که بهم محبت کنیم و همدیگرو دوست داشته باشیم ، بدون اینکه احساس تملکی نسبت بهم داشته باشیم.
مطالبت قشنگ و پر محتوا هست.
منتظر مطالب و پستهای جدید و زیبات می مونم ، فقط یادت نره خبرم کنی.
بازم مرسی که بهم سر می زنی و اظهار لطف میکنی.
ایام همیشه بکام.
( و به صفتِ خوب فرشته ها) ... تنها از اینش خوشم آمد ! بقیه اش با روحیات من سازگاری ندارد .... ببخشید .
سلام آقای مصطفی
ذکر خیرتونو از سانی شنیدم زیاد
براتون یه دنیا زیبایی آرزو میکنم
هوای این سانی ما رو هم داشته باشید
گر عشق نباشد به چه کار آید دل؟
این الان مخاطب خاص داره ؟
طلسمو باید بشکنیم ما هم بشیم مثل همه
حالا که بی وفاییه ما بی وفا تر از همه
هیچ کسی غیر از خود مابه داد ما نمی رسه
عاشقی ها رو هم دیدیم یه هوسه یه بار بسه
عاشقی تو دوره ی ما والا سر و ته نداره
چیز به این بی ارزشی چه چه و به به نداره
کویر خشک دلمون دیگه زده هزار ترک
غم دیگه بسه نازنینهر کی نموندش به درک
چاکر هر چی با مرام مخلص هر چی با وفا
در بدر و هلاک یک همدم پاک با صفا
خلاصه اینکه نازنین گذشته ها رو بی خیال
پرواز و عشقه با وفا حتی بدون پر و بال
مرسی که خبر کردی..ایندفعه زدی تو خط شریعتی ها دمت گرم..بازم بیا
سلام تنهایی عزیز دیگه اون وبلاگ وبلاگ سمیرا نیست سمیرا توش مشارکت داره ماهی یه بار مطلب می ده تو اون وبلاگ
شده وبلاگ هوتی و شرکا
می بینمت
فعلا...
صد ستاره در میان آسمان عشقم سوسو می کند...
..... در دلم نوری به سوی دیده ات رو می کند
تاری از زلف سیاهت در میان دفترم...
..... برگه هایش پر ز عطر یاس و شب بو می کند
ابروانت در میان نور قلب من حنایی می شود...
..... اندکی بینش بر آن، ریسمان مو می کند
در دلم برفی نشسته از فراز ابر غم...
..... دیدن چشمان نابت، این برف پارو می کند
غنچه سرخی که از مهرت به لبها می نهی...
..... کوهی از جنس بزرگی، خم به زانو می کند
سلام دوست عزیز از اینکه بهم سر زدی ممنون
شما وب خیلی قشنگی داری
موفق باشی
بای
تو به من خندیدی قلب من باز گریست قلب من باز ترک خورد و شکست باز هنگام سفر کردن بود و من از چشمانت می خواندم که به آسانی از این خانه گذر خواهی کرد و از این شهر سفر خواهی کرد و نمی فهمی که بی تو این باغ پر از پاییز است.
سلام سانی جان
خوبی
شرمنده بابت این چند روز ، خیلی شلوغ بودم ...
ناصر رو خیلی دوست دارم ،
منو ببخش ....
مرسی بابت آهنگ بسیار زیبایی که انتخاب کردی
خواهم برآرم نعره
یی در سینه ام فریاد کو
شیری به بند افتاده ام جولانگه آزاد کو
باشد به تیرم برزند گر این قفس را بشکنم
من
سینه را کردم سپر بی باکی صیاد کو
گفتم سلیمان را دهم از جور دیوان آگهی
ای وای من هد هد چه شد پیک سریع باد کو
من کاغذین پیراهنی از خون دل پوشیده ام
اما کجا باید ش� ...
از این که با این همه تاخیر به حضورتون در وبم جواب مبدم معذرت میخوام
در ضمن میز من توسط حسابرسام (که در موردشون باهات صحبت کردم)اشغال شده برای همین نمیتونم زیادبه نت سر بزنم
شاد باشی
س ا ج د
در آرزوی دیدن کسی هستم که به رغم مقام و مرتبه بالای خود بیشتر روحیه تایید و پسند و رضایت داشته باشد .تا روحیه انتقاد و خرده گیری. چارلز شراب
.
.
.
.
راستی تولدم مبارک[لبخند][گل][خجالت]
.
.
.
.
سبز باشی
.
.
.
.
یا علی...!
سلام !
دلنشین بود دوست عزیز.
احساسات زیباتون پایدار.
سلام عزیز
نوشته خیلی زیبا و عمیقی
احساس پاک کودکانه ات را باور کن
احساس کودکان هیچ وقت دروغ نمیگوید
عشق
یکی از زیباترین واژه ها در هستی
دلم میخواست چند پست قشنگ و کلی در باره عشق بنویسم ولی هیچ وقت فرصت نکردم
نوشته هام همونطور برصفحه کاغذی نقش بستن
با نظرت کاملا؛ موافقم من هم با دکتر شریعنی موافقم
دوست داشتن از عشق برتر است
ولی هیچ وقت عشق رو جوشش کور ندونستم یا خداقل به این جوشش عشق نگفتم و نمیگم
عشقهامون پایدار
که عشق واقعی فقط خودش و خودش
یا حق
سلام سانی
صبح بخیر عزیزم
خوفی ، خوب بودی بهتر شدی؟
سلام
صبح همه بخیر ....
خوبم مرسی ...
سلام
شعر زیبایی بود
اگه به آدرسsamira0022.blogfa.com بری یعنی همون وب قبلیم که حالا شده یه وب گروهی در اولین پستم مختصر در مورد رفتن و برگشتنم نوشتم.
وب نوشت دختری از ماه به این آدرس samira-64.blogfa.com منتقل شده.
در ضمن در هر دو وب لاگ آپم.
اگه بهم سر بزنی خوشحالم کردی
دردهای من گرچه مثل دردهای مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی استینشان٬ مردمی که نام هایشان
جلد کهنه شناسنامه هایشان درد می کند
من ولی تمام استخوان بودنم درد می کند
لحظه های سادهء سرودنم درد می کند ...
درد حرف نیست
درد نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم ؟؟؟؟
سلام با صد آرزوی خوب
آپ کردم (جهت اطلاع) اگه سری بهم بزنی خوشحالم می کنی. مطمئنم که زود زود میای.
مخلص
خیلی زیبا بود ... تبریک می گویم
این جا چی شده............!
« منو ببخش! »
گفتن این جمله جرات زیادی می خواد گمونم
قشنگه.....!
سلام به روزم
سلام
آدرس وبلاگم به www.pedram51.blogfa.com تغییر کرده. لطفا لینک من رو توی وبلاگتون تغییر بدید. توی آدرس جدید منتظر نظرات خوبتون هستم.
ممنون.
سلام
در کویر هبوط کردیم و به دنبال یکی بودیم که جلوش بی نهایت صفر داشت . گفتگوهای تنهایی مرا کسی نخواند تا از سلمان پاک در دشت تشیع علوی به معراج عشق رود .آری ای چنین بود برادر ، قصه حسین وارث آدم و فاطمه که خود فاطمه است . بیا تا برایت بگویم که پدر ، مادر ما متهمیم .
زنده باد استاد درد دکتر شریعتی
وب زیبایی داری که بیان می کنه اهل مطالعه ای .
به من هم سر بزن
صدا کن مرا ؛
محبوب من ؛
مدتی است که طنین صدایت را از یاد برده ام.
مدتی است که روی این برف سفید نشسته بر کوچه بن بست تنهایی
هیچ جای پایی نقش نبست .
مدتی است که در این خانه باز نشد و صدایی در این خانه طنین
انداز نشد.
ومن از پنجره ی غبار گرفته چشم به کوچه دارم .
. . . . .
دوست عزیز سلام . وبت زیباست ولی به نظر من اسم وبلاگت اگه به جای صدای تنهایی (طنین تنهایی) بود زیباتر بود . میتونی به این اسم عوضش کنی.
در ضمن اگه به وب من هم بیای و قدمت رو بزاری رو چشم ما بسیار خوشحال میشم.
حق نگهدار و بدرووووووووود.
راستی یادم رفت . دوست من اگه با تبادل لینک موافق بودی خبرم کن . خوشحالم میکنی.
سلام عزیزم
حالت خوبه .حالم خوبه
مرسی که احوالمو میگیری
یه سفر کاری غیر منتظره برام به کاناداپیش اومد
معضرت می خوام که نتونستم خبر بدم
راستی ایمیلتو برام بزار می خوام اگه بشه ببینمت
درود
بدرود