برای راحله عزیزم ...

از دو سوی دستهایم را باز می کنم

احساس خلاء نمی کنم

هوا را لمس می کنم ...

 

راحله عزیزم

            وقتی برایت می نویسم

                        امروز من عاشقم ، عاشقتر از گل یاس

دلم می خواهد با احساس شاعرانه ات

ظرافت و سپیدی گلبرگ یاس، عطر و بویش را احساس کنی

اگر من از او ، و بازی روزگارش دل گرفته ام

نه از برای تنهائیست ...

خروش و تقلای امواج دریا برای رسیدن به ساحل

از روی تنهائیست؟

نه، بلکه برای در آغوش کشیدن ِ معشوق است از روی دلتنگی

سَرِ انگشتانم تیر می کشد ،

قلمم نا توان است از نوشتن احساساتم

 

برای او لبریزم از شعر

اگر امروز آرامش را درنگاهش جستجو می کنم

فردا خاطراتم آرامش و یادش را به روحم تزریق می کند

 

می دانی ...

اگر او نباشد ، باز مثل همیشه خالق او هست

پس من هیچگاه تنها نیستم

 

نظرات 17 + ارسال نظر
مصطفی پنج‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:32 ب.ظ

الهی مصطفی دورت بگرده
خیلی زیبا بود عزیزم



راخله جان دیدی سانی من تنها نیست ؟

تتی جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:17 ق.ظ http://teti.blogsky.com

از خدا پرسیدم:خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد:گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر،با اعتماد زمان حال ات را بگذران و بدون ترس برای آینده آماده شو.ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .شک هایت را باور نکن و هیچگاه به باورهایت شک نکن.زندگی شگفت انگیز است فقط اگربدانید که چطور زندگی کنی

خلبان جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:51 ق.ظ http://valadiat.persianblog.ir/

سلام به دوستای خوبم سانی و مصطفی
طاعات و عبادات و یک ماه روزه داری قبول حق
عیدتون مبارک[لبخند][گل]

صدای تنهایی تون به ما می رسه و شوق دیدارتون در جان می مونه
مشتاق حضوریم دل از دست رهاکن

راحله جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام سانی عزیزم
یه دنیا ازت ممنونم
این که میگم یه دنیا یعنی نهایتی براش نمیتونم پیدا کنم
تو بذار به حساب کوچیک بودن رویاهام که تا همین جا قد میده
سانی به ارامشت حسودیم میشه
من چرا آرامش ندارم من چرا نمیتونم آرامشو احساس کنم
من کلی به یادت بودم و هی دعا کردم آروم باشی
خوشحالم که هستی
الان تمرکز ندارم دوباره میام
متنت خیلی قشنگ بود بازم ممنون

مصطفی جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ب.ظ

سلام به همه دوستان
اگه بخوام اسم تک تکتون را بیارم سانی باید کل صفخه وب شو در اختیار من بذاره ،
رمضان امسال هم تموم شد ، امروز داشتم به سانی میگفتم : یعنی سال دیگه سعادت دارم رمضون باشم ؟

من پیشاپیش عید سعید و به همه دوستانم ، سانی گل گلاب عزیز دل ، راحله ، هجران ، بوتیمار ، تنی ،خلبان ، پدرام ، سعید خان ، خاله مهناز ، هوتی ، چرکنویس ، مرجان عزیز ، محمدم و همه وهمه تبریک میگم ،
طاعات همگی قبول درگاه حق

صدای تنهایی جمعه 20 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.3ot-delan.blogsky.com

بعد از یکماه احساس دلتنگی می کنم که میخواد بره
خیلی بهش عادت کرده بودم
یه جوری احساس میکردم برگشتم به دوران خردسالی که با چه ذوق کودکانی به انتظار آمدنش بودم تا به همه ثابت کنم که منم بزرگ شدم
الان که باید باهاش خداحافظی کنم می بینم که خوب ازش سیر نشدم و هنوز بهش احتیاج دارم و باید یکسال دیگه به انتظار آمدنش باشم
امسال ماه رمضون واسه من یه عطر و بوی دیگه ای داشت
بعضی از افطارها خیلی بهم می چسبید و هرروز انتظار روز جدیدشو داشتم ماه رمضون امسال متفاوت بود واسه من ...

مصطفی عزیزم امیدوارم سالیان سال سعادت دیدن ماه رمضون را داشته باشه و همیشه دلت سرشار از شادی و خوشحالی باشه و در طاعات و عباداتت واسه من هم دعا کنی

دوستان عزیزم
این عید سعید رو به تمام مسلمانان عزیز بخصوص دوستان این وب کوچک تبریک میگم و برای همه آرزوی تندرستی دارم ممنونم از بودن همتون ...

تتی شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:42 ق.ظ http://teti.blogsky.com

چشماتو ببند منو تو ذهنت تصور کن . . . . منو دیدی؟ . . . . تبریک میگم تو ماه رو روئیت کردی!!!! عیدفطر مبارک

تتی شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 10:43 ق.ظ http://teti.blogsky.com

teti: زندگی اجبار است
مرگ انتظار است
اگر رفتم تو یادم کن
اگر ماندم به مهر خود تو شادم کن

لیلا شنبه 21 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:53 ب.ظ http://leilon.mihanblog.com

سلام من اینجا کمی غریبم اما سلام دادم جوابشو حتما خواهم شنید .قشنگه !!شعرات خیلی قشنگه !!
پیروز باشی.

سکوت شبانه یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 12:44 ب.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

سلام دوست من
من دلیل این نوع برداشت شما و یکی دیگه از دوستان رو متوجه نمیشم
من کاملا باصحبت هات موافقم و اما تنهایی مرد و اشاره این پست به اون ..
راستش احساس میکنم در وهله اول بزرگترین اشتباه من نذاشتن سه نقطه در اول این پست بود چون مطمئنا دانستن کلام استاد قبل از رسیدن به نوشته های این پست در کتاب هبوط در کویر باعث درک بهتر شما از خواسته استاد در بیان جمله های ذکر شده میشه بنابراین شدیدا بر این اعتقادم که خیلی خوب میشه با خوندن این کتاب با دلیل و برهان جمله های این پست آشنا بشی و از برداشت اشتباه دور .
اگر این کتاب هم در دسترست نیست خوشحال میشم برات پستش کنم و بعد خوندنت نظرات رو بشنوم .
و بعد اینکه این پست شامل این پارگراف هم بوده که اگر دقت کنی فکر کنم همان گفته های خودت باشه

((در بهار، هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند باد تنهائی را در سرت بیدار می کند. هر گل سرخی بر دلت داغ آتشی است. بیشتر از همه وقت، دشوار تر از همه جا، احساس می کنیم که در این "مثنوی" بزرگ طبیعت "مصراعی" ناتمامیم. بودنمان انتظار یک "بیت" شدن!))

به نظرت این جمله ها چیزی غیر از نظر شماست ؟مصراعی ناتمام - انتظار یک بیت شدن ...
و در انتها به شخصه معتقدم حتی جملاتی که در بیان تنهای ادم و نیاز اون به حوا ارائه شده چیزی به دور از برداشت ساده در مورد تنهایی ..!
در هر حال از نظرت بسیار ممنونم دوست من

شاد باشی
س ا ج د

سکوت شبانه یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ب.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

سلام
اول بگم که شدیدا خوشحالم که دوستانی دارم که با این همه وسواس پست های منو میخونند و نظراتشونو ولو مخالف بهم میگن ..!
و بعد اینکه من به همان دید استاد اعتقاد دارم و بس .


((در بهار، هر نسیمی که خود را بر چهره ات می زند باد تنهائی را در سرت بیدار می کند. هر گل سرخی بر دلت داغ آتشی است. بیشتر از همه وقت، دشوار تر از همه جا، احساس می کنیم که در این "مثنوی" بزرگ طبیعت "مصراعی" ناتمامیم. بودنمان انتظار یک "بیت" شدن!))


شاد باشی
س ا ج د

لیلا یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 02:30 ب.ظ http://leilon.mihanblog.com

میشه کمی بیشتر بدونم اینجا چه خبره چی معامله می کنید محبت؟یا.....کی می خواد بره کی می خواد بیاد من که دیدم همه می رن موندن کمی بی معنیه برای وجود اما روش درست ماندگاره و این مهمه.

جمعه سیاه یکشنبه 22 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 06:43 ب.ظ http://tenabedar.blogfa.com/

سلام
شعرت به نثر نزدیک بود می شد که یک متن ادبی (عاشقانه)بود تا یک شعر قوی و محکم
یک پیشنهاد شروع کن بهNآئةآ» »وؤة»

بانوی ماه دوشنبه 23 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:57 ق.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام موفق باشی

صدای تنهایی سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 08:12 ق.ظ http://www.3ot-delan.blogsky.com

عمریست که از حضور او جا ماندیم در غربت سرد خویش تنها ماندیم او منتظراست تا که ما برگردیم ماییم که در غیبت کبری ماندیم

خرمگس خرفت سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 09:05 ق.ظ http://ammarr.blogfa.com/

اسم شما سانیه؟
شاید فکر میکردم زنی.............شاید هم زنی؟...........راحله برایمان بزرگ شد...شعرش کردی دوست من...خدا هست و این بهترین دلیل بودنشه

سلام دوست عزیزم
اسم من ساناز هست ولی بچه ها عادت کردن بهم میگن سانی البته چون مصطفی اکثر موقعها سانی میگه و مینویسه برای همین بچه های خودمون هم بهم میگن سانی و در مورد زن بودنم هم درست فکر کردی من اسم شما رو نمی دونم ولی عزیزم راحله بزرگ هست دوست خیلی خوبیه واسه من و من برای اون ارزش زیادی قائل هستم شاید خیلی ازش دور هستم و نمی بینمش فقط از طریق این وب و کامپیوتر باهم در ازتباط هستیم ولی میتونم احساسش کنم ...
خدا هست و بودنش مایه آرامشه

۱۲۱ سه‌شنبه 24 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:03 ق.ظ http://whoarewe.blogfa.com

؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد