من بچه که بودم کبوتری داشتم اون موقع ها پروازش نمیدادم میترسیدم مبادا نتومه خونه ما رو پیدا کنه وقتی میدیدیم روزانه بچه های محله کبوترهایشان را رها میگردند و بعد از اینکه در آسمان می چرخیدند هر مدام به لونه خودشون بر می کشتند ترسم فرو کش کرد هر روز رهایش میکردم دیکه نمیترسیدم آخه ......
چون صاحب کبوتر خواهان بازگشت کبوترش بوده چون کبوتر می دونسته چشم انتظاری داره واسه بازگشتش راه منزل رو فراموش نمی کنه کبوتری خسته و راه گم کرده است که دیگه در صاحبخونه بروش باز نباشه منم یادمه وقتی بچه بودم دایی من کبوترهای زیادی داشت واسه پر دادن یه روز از همه اینا خسته شد اخه بعد از اینکه زن گرفت زنش خیلی سرش غر می زد بابت این کار اونم یه سری رو بخشید یه سری رو تو آسمون رهاشون کرد در پشت بوم رو هم واسه همیشه بست ... اون کبوترهای جدید با منزل جدید تا چند وقت حیرون بودن واسه عادت کردن به خونه جدیدشون اون کبوترهایی هم که تو آسمون رها شده بودن خوب دیگه می شن کبوتر قصه من ... این کبوترها وجه مشترک و زیادی با ما انسانها دارن عزیزم فقط امیدوارم آسمون همیشه با نور ستاره هاش روشن باشه واسه روشنایی راه...
سلام شاید تصور بودن در نقش یک چنین دختری باعث بشه بهتر و بیشتر به دلایل واقعی آلام ودردهای اون پی ببریم و مطمئنا اون موقعه درک بهتری از واقعیت و وظایفی که ما به عنوان یه انشان،یه شهروند و مهم تر از همه به عنوان یه هم نوع که در یک جامعه در کنار هم زندگی می کنیم خواهیم داشت . به امید ان روز ..
کبوتری خسته راه لانه خویش را گم کرده است ... خلبانی وسط بیابان به دنبال اخترک و صاحب گل سرخ مانده است ... کبوتر و خلبان هر دو پرواز را از یاد برده اند شاید!!!
پشت تپه ماهورها ..... بوی درخت ها .صدای کنجشگ های که لابه لای درختها های نارنج خانه داشتند
بوی زمین .بوی سبزه زار بعد از باران بی وقت شهریور روی دفتر شعر من . قریه فراموش شده یک شاعر . .... رویای داشتن گلوبند نقرهای دخترک همسایه. بوی جنگل های مازندران . ذوق دیدن گلها در مه اول صبح بهاری ...... عطر پیچیده گل های بهاری و سوری پشت اردیبهشت آن سال ها..... روی دفتر شعر من . قریه فراموشی شده یک شاعر.
سلام عزیزم یه بار برات نوشتم اما انگار ثبت نشده عزیز من آروم باش طاقت بیار پرنده یمن همه چیز درست میشه بهت قول میدم همه چیز درست بشه من کنارتم هر کاری بخوای برات انجام میدم عزیزم
سلام عزیزم من بخدا آرومم مشکلی ندارم واسه چی طاقت بیارم عزیز دلم مرسی که کنارمی و از اینکه میخوای واسم چشمک بزنی یک دنیا ممنون به دوستایی مثل تو همیشه افتخار می کنم ولی حرف از دلتنگی نزن باشه عزیزم
فکر میکنی این کبوتر کی لانه شو پیدا میکنه؟اصلا فک میکنی بتونه لا نه شو پیدا کنه من که بعید می دونم... سلام دلم برات تنگ شده بود یه مدتی نبودم مثل اینکه حسابی عقب موندم دوتا پست قبلیت معرکه است دست طلا آفرین
salam omidvaram ke haleton khob bashe fekr konam ke dige doostane ghadimitono betore kol faramosh kardin ya inke mano jozve doostaneton nemidonin vali man be yade doostane ghadimi hastam begzarim be harhal khoshhal misham ke baz hozore sab va garmetono dar weblogam shahed basham ta ba ghalbe pak va roshaneton kolbeye tarike mano roshan negahdarin.bayad begam ke weblogeton besiyar ziba shode va omidvaram ke roz be roz shahede zibatar shodanesh basham baraton ghashangtarin arezooharo mikonam va omidvaram ke shabo roze khobi ro poshtesar bezarin montazereton mimonam be khoda misprameton ya hagh.
من بچه که بودم
کبوتری داشتم
اون موقع ها پروازش نمیدادم
میترسیدم
مبادا نتومه خونه ما رو پیدا کنه
وقتی میدیدیم
روزانه
بچه های محله
کبوترهایشان را رها میگردند
و بعد از اینکه در آسمان
می چرخیدند
هر مدام به لونه خودشون بر می کشتند
ترسم فرو کش کرد
هر روز رهایش میکردم
دیکه نمیترسیدم
آخه ......
چون صاحب کبوتر خواهان بازگشت کبوترش بوده
چون کبوتر می دونسته چشم انتظاری داره واسه بازگشتش
راه منزل رو فراموش نمی کنه
کبوتری خسته و راه گم کرده است که دیگه در صاحبخونه بروش باز نباشه
منم یادمه وقتی بچه بودم
دایی من کبوترهای زیادی داشت واسه پر دادن
یه روز از همه اینا خسته شد اخه بعد از اینکه زن گرفت زنش خیلی سرش غر می زد بابت این کار اونم یه سری رو بخشید یه سری رو تو آسمون رهاشون کرد در پشت بوم رو هم واسه همیشه بست ...
اون کبوترهای جدید با منزل جدید تا چند وقت حیرون بودن واسه عادت کردن به خونه جدیدشون اون کبوترهایی هم که تو آسمون رها شده بودن خوب دیگه می شن کبوتر قصه من ...
این کبوترها وجه مشترک و زیادی با ما انسانها دارن عزیزم فقط امیدوارم آسمون همیشه با نور ستاره هاش روشن باشه واسه روشنایی راه...
وای اگر کبوتران بدانند گنبد خسته مسجد چقدر تشنه آنهاست ....
وای اگر لرزش اشکهایش را در درخشش لاجوردی کاشیهای حوض دیده بودند....
دیگه هیچ کبوتری دنبال آشیانه اش نمی گشت
دیگه احتیاج به هیچ ستاره ای برای روشنایی راه نبود
وقتی مقصد معلومه بقیه اش بهانه است
قبول دارم ...
سلام دوست عزیز
ممنون از حضورت تو وبلاگ " همیشه در اوج" و اظهار لطفتون
مطلبت زیبا بود .آفرین.
شاد و سبز باشید[گل]
تو آمدی و با تو نور امد..... و من را که از دیر باز در تاریکی سیاه غمها اسیر بودم و گرفتار ..... ماه بود که بوسه باران کرد......
تو امدی و گویی چیزی تغییر کرد.... چیزی در دلم فرو ریخت....
آوازی نه .... آوایی...... نمی دانم شاید نغمه ای بود که از دور مرا به تو می خواند.....
صدایی که چه همانند بود صدایت را ..... و چه غریب رنگ و بویی داشت که در نگاههایم عشق را تجلی می کرد...
و گویی صدایی بود که می گفت...... همیشه راهی هست.... همیشه جایی است.....همیشه اغوشی.... و همیشه نگاهی.... همیشه لبخندی....
سلام عزیز دلم
خوبی گلکم؟
نگو که خسته ایی
نگو که گم شدی
مطمئن باش تو با دل مهربونت نگاهت همیشه به آسمونی بوده که ستاره هاش همیشه روشن بودن
پس مطمئن باش هیچ وقت راهت رو گم نکردی
و دلت با عشق راهش رو زیباتر کرده
مواظب خودت باش
روی ماهت رو میبوسم
راستی میشه یکی از این ستاره ها من باشم که همیشه برات چشمک میزنه؟
بوووووسسسسسس
سلام
شاید تصور بودن در نقش یک چنین دختری باعث بشه بهتر و بیشتر به دلایل واقعی آلام ودردهای اون پی ببریم و مطمئنا اون موقعه درک بهتری از واقعیت و وظایفی که ما به عنوان یه انشان،یه شهروند و مهم تر از همه به عنوان یه هم نوع که در یک جامعه در کنار هم زندگی می کنیم خواهیم داشت .
به امید ان روز ..
شاد باشی
س ا ج د
کبوتری خسته راه لانه خویش را گم کرده است ...
خلبانی وسط بیابان به دنبال اخترک و صاحب گل سرخ مانده است ...
کبوتر و خلبان هر دو پرواز را از یاد برده اند شاید!!!
سلام، زیبای من !!
آنچه زیباست از من، آنچه می بینی به خاطر حضور توست .. تویی که در دل من رخنه زده ای .. دوست خوب من !!
شاد باشی .. DE LOS RIOS
تا ستاره های چشمان تو راه را نشان می کند هیچ کبوتری راه را گم نخواهد کرد...
بوی درخت های پرتغال وصدای بادی که می پیچید
پشت تپه ماهورها .....
بوی درخت ها .صدای کنجشگ های که لابه لای درختها های نارنج خانه داشتند
بوی زمین .بوی سبزه زار بعد از باران بی وقت شهریور روی دفتر شعر من .
قریه فراموش شده یک شاعر .
.... رویای داشتن گلوبند نقرهای دخترک همسایه.
بوی جنگل های مازندران .
ذوق دیدن گلها در مه اول صبح بهاری ......
عطر پیچیده گل های بهاری و سوری پشت اردیبهشت آن سال ها.....
روی دفتر شعر من .
قریه فراموشی شده یک شاعر.
راستی .. تو وبلاگم یه هدیه برات دارم !!
متن :: بغض لرزان صدایت ::
حالا می دونی می خوام چی کار کنم؟
می خوام شعری رو که به من دادی، به عنوان پست بذارمش تو وبلاگم ..
پس منتظر باش که در آینده نزدیک این کارو می کنم !!
DE LOS RIOS
سلام .. خوبی؟
اتفاقا قشنگیش به همینه که یه دفعه به ذهنت رسیده و برای من جاودانه ترین شعر عالم !!
من از تو ممنونم ..
سلام عزیزم
یه بار برات نوشتم اما انگار ثبت نشده
عزیز من آروم باش
طاقت بیار
پرنده یمن
همه چیز درست میشه بهت قول میدم همه چیز درست بشه
من کنارتم
هر کاری بخوای برات انجام میدم عزیزم
سلام عزیزم
من بخدا آرومم
مشکلی ندارم واسه چی طاقت بیارم عزیز دلم
مرسی که کنارمی
و از اینکه میخوای واسم چشمک بزنی
یک دنیا ممنون به دوستایی مثل تو همیشه افتخار می کنم
ولی حرف از دلتنگی نزن باشه عزیزم
سلام
با یک شعر به روزم ومنتظر شما دوست عزیز
فکر میکنی این کبوتر کی لانه شو پیدا میکنه؟اصلا فک میکنی بتونه لا نه شو پیدا کنه من که بعید می دونم...
سلام
دلم برات تنگ شده بود یه مدتی نبودم مثل اینکه حسابی عقب موندم
دوتا پست قبلیت معرکه است دست طلا
آفرین
کبوتر گم کرده راهم
ستاره ام نیست!
گلم سلام
با اجازه من شما رو با کمال افتخار لینکیدم
منتظرتون هستم
هفته ای دو بار
با ادامه بازی سرنوشت
خوشحالم کردی که اومدی و بازی سرنوشت منو خوندی
ممنونم
بازم منتظرت هستم گلم
سانی
عزیزم
خیلی شلوغم
باور کن
salam omidvaram ke haleton khob bashe fekr konam ke dige doostane ghadimitono betore kol faramosh kardin ya inke mano jozve doostaneton nemidonin vali man be yade doostane ghadimi hastam begzarim be harhal khoshhal misham ke baz hozore sab va garmetono dar weblogam shahed basham ta ba ghalbe pak va roshaneton kolbeye tarike mano roshan negahdarin.bayad begam ke weblogeton besiyar ziba shode va omidvaram ke roz be roz shahede zibatar shodanesh basham baraton ghashangtarin arezooharo mikonam va omidvaram ke shabo roze khobi ro poshtesar bezarin montazereton mimonam be khoda misprameton ya hagh.
طفلکی کبوتر خسته!
ما همه کبوتریم ...
دلنشین بود
سلام.
شما شاعر هستید.