زیستن ...

زیستن ، آنگونه که آنها می خواهند . زندگی که هیچ سنخیتی با من ندارد . و حتی آنها نمی خواهند درک کنند و اجازه دهند که تو فکر کنی ، احساس کنی و شاید زندگی کنی آنگونه که خود می خواهی ...

و برای خود سنگرهایی از قدرت بنا می کنند

روی اعتقادهایت ...

با نگاهشان زیر سوال می برند

باورهایت را ...

آنها اندیشه های مرا خواهند خورد. برا اینکه مرا شکل دهند و انسان ِ جدیدی تعریف کنند.

موج ِ عظیمی از غم به سینه ات هجوم می آورد وقتی زندگی هم به تو خیانت کرده است. و می فهمی که دیگر مَنی وجود ندارد و چقدر دلت میگیرد وقتی می بینی آنطوری زندگی می کنی که حتی خود برای اینگونه زیستن تلاشی نکرده ای ...

آغوش تو تنها خاطره ایست که امروزم را به دیروزهایم پیوند می دهد. و باورت نمی شود حتی خود نمی فهمم چطور اینگونه ابلهانه سکوت کرده ام ...

اما بازهم باشد ، خوب ِ خوبم ...

همانگونه که شما می خواهید ... 

نظرات 6 + ارسال نظر
Lord Slayer شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:24 ب.ظ http://www.gameshot.parsiblog.com

سلام
وبلاگ جالبی داری.
اگر به بازیهای کامپیوتر علاقه مندی یه سر به وبلاگ من بیا و یکی از چهار بازی امروز را انتخاب کن تا زودتر از بقیه در وبلاگ به نمایش گذاشته شود.
راستی لازم نیست به یادداشت های اولی و دومی نظر بدی.
بسیار متشکرم
See You Around

مصطفی شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:52 ب.ظ

با حرفهایت موافقم
آغوش تو تنها خاطره ایست که امروزم را به دیروزهایم پیوند می دهد.

نجمه شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:48 ب.ظ http://www.sadebegooyam.com

سلام دوستم
سال نو مبارک باشه ببخشید که دیر اومدم ولی خب دیگه ....
خوشی سالت پر از خیر و برکت و نیکی باشه
شاد باشی از ظهور مولا
یا علی

بوتیمار یکشنبه 11 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:55 ب.ظ

سلام خانوم خانوما

خوبی؟
میبینم که آپ میکنی خبر نمیدی!!

میخونم دوباره میام

بوس بوس عزیز دلم

تتی چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:50 ق.ظ

همیشه میگن یه سوزن به خودت بزن یه جوال دوز به دیگران
قشنگ بود
ولی اینجوری زیستن بزا همیشه و همه کس رو قبول ندارم و درک نمی کنم

خلبان چهارشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:43 ب.ظ http://www.valadiat.persianblog.ir/

سلام
مجددا سال نو را به شما تبریک عرض می کنم.
زندگی اجتماعی یعنی همین که ساخته شوی و بسازی
و در این ساخته شدن و ساختن ها باید از اتفاقاتی که برای ما می افتد استفاده کنیم اتفاقاتی که بازی سرنوشت نام دارد یا برایند رفتارهای همه انسانها در تمام دورانها بر این لحظه من و تو
شاید عشقی دیگر یا چشمی دیگر یا راهی دیگر
همراه با اطمینان، شک، گناه،‌ حسرت
آخر راه باز برایند عملکرد ما انسانهاست
و این تفاوت در انتخاب هاست که زندگی ها را رنگارنگ و زیبا می کند و شاید این بازی انسانهاست برای فرار از تفکر گرفتار شدن در حلقه سرنوشت
سعی کن بیشترین نقش را در سرنوشت خویش داشته باشی و کمترین نقش را در سرنوشت دیگران
----------------------------
مثل خلبانی که مسافر کوچولوش رو حمایت کرد تا سرنوشت خودش رو پیگیری کنه و خودش هم دنبال سرنوشت خودش رفت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد